Thursday, November 16, 2006

"ميم مثل مادر"

ميم مثل مادر - نويسنده و کارگردان: رسول ملاقلي پور- مدير فيلمبرداري: شاپور پور امين - طراح صحنه و لباس: آيدين ظريف- تهيه كننده: منوچهر محمدي – بازيگران: گلشيفته فراهاني، حسين ياري، جمشيد هاشم پور

خلاصه داستان: سپيده دوراني در جنگ پرستار بوده و آنجا در معرض بمب هاي شيميايي واقع شده است. حالا چندين سال از اين واقعه مي گذرد. سپيده با يک ديپلمات ازدواج کرده و باردار است. در اواسط حاملگي متوجه مي شود فرزندش به دليل اثر داروهاي شيميايي ناقص الخلقه خواهد شد. شوهر اصرار بر سقط جنين دارد. اما سپيده حتي به بهاي طلاق شوهر بچه را حفظ مي کند. بچه به دنيا مي آيد و طبق پيش بيني پزشکان ناقص مي شود. سپيده او را بزرگ مي کند و از او يک نوازنده چيره دست ويولون مي سازد. اما خود به دليل جراحات بي حد شيميايي جان مي سپارد

رسول ملا قلي پور پس از ساختن فيلم پر هزينه مزرعه پدري که با اقبال عموم مواجه نشد، اما تا امروز کامل ترين فيلم ملاقلي پور به شمار مي آيد، نوشت و امضا کرد که ديگر فيلم نخواهد ساخت. او نوشت فرزندان شهدا گريبان مرا مي گيرند، که درباره جنگ فيلم بساز. اما من ديگر چنين نخواهم کرد

از اين قضيه چيزي حدود يک سال گذشت. تا اينکه در اخبار آمد ملاقلي پور قصد ساختن فيلمي جديد دارد. داستان هم مثل ديگر دلمشغولي هاي اين فيلمساز به مسائل حاشيه اي جنگ مي پردازد. داستان فيلم به هيچ وجه بد نيست. جنگ فرزندي معلول به جامعه تحويل مي دهد که حتي افرادي که داعيه جنگ داشته اند، همانند شوهر سپيده، توانايي رويارويي با آن را ندارند

مشکل اصلي فيلم ملاقلي پوراز جايي آغاز مي شود که فيلم به نام پدر حاتمي کيا خشم همه را بر انگيخت. آنهم در غلطيدن در دام احساسات گرايي است که قدرت تفکر را از بيننده مي گيرد. اين فيلمساز پيشتر نشان داده بود که مي تواند حرف هاي خود را در پرده بيان کند و از اين طريق با مخاطبش ارتباط برقرار نمايد

اما در ميم مثل مادر هرجا فکر مي کند زبان فيلم الکن مانده يا با داستانک هاي فرعي بي ربط خلا را پر مي کند و ياآنقدر شخصيت اصلي را در تنگنا قرار مي دهد که اشک تماشاگر را در آورد. در همين راستا مي خواهم يک فصل از اين فيلم را با ساخته قبلي خودش يعني مزرعه پدري مقايسه کنم تا شاهد مثالي باشد بر اين مدعا. در فصلي از فيلم مزرعه پدري زمان در هم مي آميزد و شخصيت اصلي فيلم همسرش را در دل جبهه مي بيند. او که دلتنگ و عاشق است، لحظه اي در هم مي شکند و با اسلحه اش به تانک مي کوبد و اسلحه را متلاشي مي کند. اين فصل به صورت حرکت آهسته فيلمبرداري شده است. در فيلم ميم مثل مادر هم حرکتي آهسته وجود دارد. سپيده براي فرزندش دارو خريده است. دارويي با قيمت بالا. دارويي که دارو فروش ناصر خسرو از او مي خواست براي در يافت آن نجابتش را گرو بگذارد. او به مقابل يک مغازه صوت و تصوير مي رسد. تلويزيون فصل هايي از در هم شکستن صدام را نشان مي دهد. سپيده حالش به هم مي خورد و روي زمين مي افتد. حمله ور شدن رزمنده فيلم مزرعه پدري کجا و صحنه در هم شکستن سپيده مقابل تلويزيون کجا؟

همانطور که آمد ديگر مسئله اي که داستان را چند پاره مي کند داستانک هايي کليشه اي است. در فيلم مردي ارمني وجود دارد که
همسرش فکر مي کرده او مفقود شده و با مردي ديگر ازدواج کرده است. مرد ارمني پس از مواجهه با اين مسئله گوشه عزلت گزيده و دوست فرزند سپيده شده. او چند بار تصميم به خودکشي مي گيرد اما نمي تواند اين کار را انجام دهد. تلخي اين شخصيت بسيار حساب شده است. اما اين تلخي هم به دليل تمرکز داستان روي سپيده و زند گي اش نمي تواند تاثير چنداني داشته باشد و الکن مي ماند. يکي ديگر از مسائل فيلم ميم مثل مادر لحن عصبي ملاقلي پور پس فيلم است. لحني عصبي که در ساخته هاي اين فيلمساز به موتيفي دوست داشتني بدل شده است. اما اينجا اين لحن هم پس احساسات گرايي فيلمساز محو مي شود. ناحق است اگر تمامي اين نکات را بگوييم و از فيلمبرداري درخشان پورامين ياد نکنيم. همچنين دکوپاژ فصل سقط جنين سپيده در منزلش، وقتي مي دود تا کودکش سقط شود نيز قابل تحسين است
نمي دانم چه اتفاقي رخ داده که همه هنر مندان در اين دوره قصد شير فهم کردن مخاطب را دارند. اگر چنين نبود امروز ميم مثل مادر را بيشتر دوست مي داشتيم

ايفاي نقش سپيده را گلشيفته فرا هاني بر عهده دارد. بازيگري که تبديل به ستاره نشد، اما نشان داد مي توان بر ا و به عنوان يکي از قابليت هاي عرصه بازيگري حساب کرد. او در اين فيلم سه برهه سني از زندگي يک مادر را بازي کرد. چقدر دلپذير بود در فصلي که شوهر پس از چند وقت دوري به ديدن سپيده مي آيد. او در خود است وفکر مي کند. به دليل شيمي درماني مو هايش ريخته. تا شوهر را مي بيند روسري بر سر مي کشد و از وضعيت خود شرم مي کند. اين صحنه خود بزرگترين شرم باد بر آناني است که بر هيمنه جنگ ايران و عراق دامن زدند

جمشيد هاشم پور هم در نقش مرد تنهاي ارمني پذيرفتني است. اين بازيگر مشهور سينماي اکشن مي رود تا نام خود را به عنوان يکي از بازيگران خوب سينماي ايران ثبت کند. شايد بدانيد که او اين روزها در فيلم بهروز افخمي نقش آيت اله خميني را ايفا مي کند

No comments: