درووووووووود
(^_^) امروز پنجشنبه 25 آبان ، دیروز هیچی ننوشتم چون خیلی کار داشتم (~_~) ، از اداره دارایی اومدن و حسابی سرم شلوغ بود خدا رو شکر همه چیز مرتب بود . (^_*)
الان ساعت 10:09 و هوا کاملاً ابریه و قشنگ و ای کاش یه چند قطره ای بارون میومد .
نمیدونم چی بنویسم ، مغزم خشک شده و کار نمیکنه دلم یه مهمونی میخواد یه مهمونی باحال و حسابی شاد شاد ، هفته دیگه یه عروسی دعوتم و نمیدونم چیکار کنم آخه تو تهران نیست و شمال کشوره ، خلاصه از اون عروسیایی هست که نه میشه رفت و نه میشه نرفت ، باید برم چون از دوستای دوره سربازیمه و نمیتونم برم چون ساعت 1 از شرکت میام بیرون و تا بخوایم حاضر بشیم و برسیم اونجا ساعت میشه 8 شب و بعدش هم آخرشب باید برگردیم تهران (!_!) خلاصه گیج شدم .
No comments:
Post a Comment